سه‌شنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۹

نمیدونم اینم رو هم میشه دژاوو حساب کرد یا نه؟؟؟!!!

 
نمی دونم برای شما هم اتفاق افتاده یا نه! اما گاهی که دارم خیلی عادی زندگی تکراری همیشه رو انجام میدم یه  سری تصویر میاد تو ذهنم اما  تصاویر معمولی نیستن، مثل همونایی که هر روز تو ذهنمون میسازیم نیست مثل رویاهام نیست. نه خیلی دورتر از این حرفاست
میدونم که یه خاطرست! یه خاطره خیلی دور! امـــــــــــــــــــــا نکته جالبش اینجاست که مال من نیست! که در عین آشنایی خیلی غریبست.
نمی دونم از کجا اومده! نمی دونم برای کی هست؟!
فقط اینکه دیدنش حتی برای چند لحظه خیلی کوتاه (چون اصولا چند سکانس بیشتر نیست) آرامش عجیبی بهم میده! یه احساسی رو در من بوجود میاره که تو روزمرگی ها نمی تونم احساسش کنم!
احساسی مثل مستی شیرین بعد از مشروب ! که فقط  تو اون لحظه حالت خوبه!
احساسی مثل یه سیگار تو سرمای زمستون! که فقط تو اون لحظه  راضی هستی!
احساسی مثل بعد از بیدار شدن از یه خواب خوب! که فقط تو اون لحظه دوست داری از نو شروع کنی!
.....................
مشابه  این اتفاق یه وقتایی درباره ادما هم میافته.
 گاهی احساس میکنی از یکی خوشت میاد فقط همین  امــا گاهی میدونی یه روزی، یه جایی، یه وقتی این ادم رو دیدی، میشناسیش نگاهش حتی اگه برا چند ثانیه باشه بهت گرمی عجیبی رو میده....
.....................
روزایی مثل امروز که این اتفاق پیش میاد ! بیشتر به زندگی دوباره امیدوار میشم . فکر می کنم وقتی که این تجربه رو داری نشون میده که روحت یه سری خاطرات رو ضبط کرده و باخودش از جسمی به جسم دیگه منتقل میکنه ولی احتمالا چون حافظش محدودهِ! نمی تونه همه رو به یاد بیاره! مجبوره هر بار اوررایت کنه! احتمالا اگه می تونستیم روحمون رو ریکاوری کنیم احتمالا به اطلاعات زندگی قبلیمون پی می بردیم!

پ.ن1: من وقتی تصاویر رو میبینم هیچ نوع قرص روان گردان و مشروبات الکلی مصرف نکردم و در کمال صحت عقل هستم! فقط پروسه بازگشت این خاطرات خیلی ریزه نمی تونم بنویسم فقط می تونم راجع بهش حرف بزنم.تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

پ.ن2:(تئوری): یه نظریه دارم درباره ادمایی که به هر نوعی از لحاط ذهنی مشکل دارن حالا چه اونایی که اصطلاحا بهشون میگن دیوانه ، چه اونایی که توی دنیای ذهنشون زندگی میکنن و با دنیای اطرافشون ارتباط برقرار نمیکنن احتمالا حافظه روحشون یه مرحله یا چند مرحله به عقب برگشته که این میتونه بر اساسِ یه حادثه یا یه شوک بوده باشه. روحشون با جسمشون جــــــــور درنمیاد. سیستم عاملش روی جسمش نصب نمیشه!

پ.ن3: اسمای علمی این بیماریهایی  رو که بالا گفتم نمیدونم اطلاعات پزشکیم یعنی صفره ها! برای کلمه دیوانه هم کلی فکر کردم یه چیز بهتر پیدا کنم اما نشد به ذهنم نرسید. کلمه دیوانــــــه یه ذره معذبم میکنه .

پ.ن4: تعــــــداد علامت تعجب هام تو متنم بیشتر از کلمه هام شده.

پ.ن5: فقط خواستم پی نوشتهام 5 تا بشه!تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد


۵ نظر:

azi گفت...

,,,,!!!pa chera man nemibinam az ina ke goftiiiiii

behnam گفت...

ديدي مطمئناَ :)
باحال بود فكر ريكاوري روح آدما...
حتما جالب ميشد...
اما بعيد كه جواب بده.... چون وقتي يه هارد و ميخواي ريكاوري كني اگه روش اطلاعات جديد ريخته باشي نميشه. ماشالا روحم كه همش با چيزاي جديد سروكار داره...
حس خيلي خوبيه وقتي اين چيزاييو كه گفتيو آدم ميبينه...
بديش اينه كه خيلي زود گزره!!!
پي نوشته پنجمتم خيلي دوست دارم:))

آریا گفت...

سلام و تشکر از حضور
امیدوارم همانطور که بنده خواننده وبلاگ شما می شوم شما نیز
حضور مستدام
شما لینک ندارید؟

آریا گفت...

ممنون از قرار دادن لینک

آریا گفت...

ممنون از قرار دادن لینک