چهارشنبه، آذر ۱۹، ۱۳۹۳

queen B


یه سری حرف ها هم هست که عجیب تاثیرگذارن. میرن ته مغزت میچسبن
دیشب پشت همه افسردگی ها و ناراحتیام. میم جان حرفای قشنگی زد.
بهش میگم الحق که نتورکری
میگه:
فکر کن آخرین بازمانده هستی، آخرین نفر قبیله ، غیر از تو هیچ کس نیست. اون وقت چیکار میکنی؟ دیگه بقیه ایی وجود ندارند که بخوان تاییدت کنند یا ردت کنند. دیگه بقیه ایی وجود ندارند که به خاطرشون نگران باشی. اون وقت چیکار میکنی؟ چجوری زندگی میکنی؟
الان توی فیلم آپوکالیپتو هستی. همه مردن برای نجات خودت باید یه کاری بکنی باید بری باید بدوی بدوی و بدوی. تو هستی و زن و بچت! چیکار میکنی؟
وقتی نجاتشون دادی از اون به بعد چی؟ کجا زندگی میکنی؟ روزت رو چطور میگذرونی؟ چجوری لباس میپوشی؟
تویی که مهمی، هرکاری میکنی برای دل خودت باشه نه خوشایند کسی از منی که همسرتم بگیر برو تا بقیه.
تو آخرین سربازی
آخرین بازمانده
تنها آدم روی زمین
حالا با توجه به اینا بدون نیاز به تایید بقیه حرکت کن، راه برو و لذت ببر، زندگی کن.

شنبه، آذر ۱۵، ۱۳۹۳

بزرگترین حیله شیطان این بود که دنیا رو متقاعد کنه که وجود نداره!


این فیلم رو در سالهای نوجوانی دیدم همون موقعی که پنج شنبه شبها شبکه یک، آخر شب فیلم های خوبی پخش میکرد. زمانی که این همه فیلم در دسترسمون نبود و موقعی که تشنه یه فیلم خوب پنجشنبه ها صدای تلویزیون  رو کم میکردم و با همه وجود نگاه میکردم. لذت تکرار نشدنی برام بود.
وقتی این فیلم رو دیدم تا ساعت ها توی رختخوابم غلت میزدم و فکر میکردم وای عجب فیلمی بود! فیلمی که سالها تو ذهنم ثبت شده بود ولی اسمش رو فراموش کرده بودم تا چند سال پیش توی فوران تکنولوژی و دسترسی به منبع بی پایان اطلاعات پیداش کردم. حس خوبی بود وقتی دوباره فیلم رو دیدم و فهمیدم حتی بیشتر از قبل دوسش دارم اونقدر دوسش دارم که دلم میخواد توی زندگی بعدی جای بریان سینگر رو بگیرم و من این فیلم رو بسازم.
بریان سینگر توی بیست و هشت سالگی این فیلم رو میسازه بعد من تو بیست و هشت سالگی داشتم فکر میکردم بزرگ شم چیکاره بشم والا!
رتبه فیلم در IMDB 8.7 هست و البته رده 24ام 250 فیلم برتر تاریخ سینما در سایت IMDB  را هم به خودش اختصاص داده. اونوقت من هنوزم نفهمیدم میخوام چیکاره بشم
یکی از اون فیلم هایی که حتما باید دید. فریبنده!
مظنونین همیشگی فیلمی غیر قابل توصیف هست , با یک پایان بی نظیر که که می توان گفت معدود فیلمی در تاریخ سینما داریم که اینجوری  به پایان برسد.
شاید توی فیلم های این دوره غافل گیری برای بیننده عادی و جز تکنیک های یه فیلم خوب به حساب بیاد اما پایان غافل گیرکننده با این فیلم و در سال 1995 مد شده! فیلمی که با دیدن تیتراژ ذهن شما به عقب برمیگرده و دوباره و دوباره کل فیلم را مرور میکند.
کوین اسپیسی دوست داشتنی،  به خاطر نقش روای داستان برنده اسکار نقش مکمل مرد شد. فیلمنامه این فیلم هم جایزه اسکار گرفت. البته بازی گابریل بایرن در نقش کیتون هم عالیه!
توصیه اینکه با دقت فیلم رو نگاه کنید

I need peace mind


خیلی احساس تنهایی میکنم.
تنهام
خیلی تنها
پس کی من به آرامش میرسم؟

سه‌شنبه، آذر ۱۱، ۱۳۹۳

سیگار منو بدید لطفا


خیلی کلیشه ایی داشتم ظرف میشستم با دستکش های سبز
نمیدونم بغض لعنتی از کجا اومد
احساس تنهایی بود تبدیل به بغض شد یا چیز دیگه، اینکه میگم چیز دیگه دارم خودسانسوری میکنم
تنها بودم خیلی تنها
تکیه دادم به یخچال پشت سرم و زار زدم
اما تموم نشد. لیوان چای سبز به دست رفتم روبروی مانتیور سرمو گرم کنم
نشد
گول نخورد
بدتر شکست
نشستم زیر میز تحریرم
زار زدم
حافظ بغلم بود و ورق ها روبروم و چای سبز سرد شده کنارم روی زمین
وقتی جاهای عجیب غریب گریه میکنم  ته ذهنم میترسم یه حشره عجیب بیاد رو موهام. مسخره س میدونم
فال ورق و حافظ و چای سبز نتونست آرومم کنه خیلی بیشتر از این حرفها ناراحت بودم. هنوزم هستم اما ....
یه تنهایی بی انتها دورم رو گرفته دنیام شده یه جزیره وسط اقیانوس ناکجا آباد.
دلم رفتن میخواد
یه جای دور
حالم خوب نیست
حال روحم خراب شده
این تنهایی داره آزارم میده
این خونه نشینی مسخره داره ذوبم میکنه
من آدمش نیستم
کاش میدونستم باید چیکار کنم.
دلم دوباره سیگار میخواد
چه حرف مسخره ایی: ترک کردم

مگه غیر سیگار و قرص خواب راه دیگه ایی دارم برای فرار...