جمعه، مهر ۰۱، ۱۳۹۰

من

گاه آرام و رام
گاه طوفانی و خشمگین
گاه استوار همچون کوه
گاه لرزان همچو بیدی در باد
گاه تشنه عشق
گاه لبریز نفرت

میدانم
قبول دارم که تو را گیج خود ساخته ام
اما چه کنم رگبارهای بی گاه اردیبهشت
تمام روحم را تسخیر کرده است
1390/6/2

مکالمه


سیگار پشت سیگار
سیگار پشت سیگار
تیک تاک ساعت
سیگار پشت سیگار
تیک تاک
سیگار
تیک تاک
سیگار
تیک تاک
دیگر صبح شده
اتاق پر از دود سیگار
من هنوز سرگرم صحبت نیمه تمام با تو
درفکرم


کاملا شخصی

عصری کفش پاشنه بلندا رو پوشیدم! تق تق کنان از این سر خیام رفتم اون سر خیام. خلوت خلوت بود ملت رفتن مسافرت ماشین رد نمیشد بعد من هی صدای پاشنه های کفشم رو میشنیدم صداش میپیچید تو گوشم هی خوشم میومد بهم ارامش میداد باعث میشد فکر نکم اون لحظه دلم گفت کاش گوشواره بلنداتم انداخته بودم که هی سرتو تکون میدادی تکون بخوره انرژی مثبت بهت بده و هی با خودت حال کنی دیگه بقیه رو هم به ت... ت نگیری.

از این سر خیام رفتم اون سر خیام سیگار گرفتم بعد همین طور که تق تق میکردن کفشام، رفتم یونیک هیشکی نبود نشستم تک و تنها فیلتر پلاس کشیدم چون دیگه  کفشام صدا نمیکرد دلم دوباره گریه خواست بعد  هی غمم زیادتر شد قلبم فرت فرت میزد لرزون لرزون رفتم حساب کردم اشکان میگه با دوست پسرت بهم زدی میخندم میگه میبینی همه مردا یه جورن! میخواستم بگم همه مردا به ت....م ولی ادم باید مودب باشه بعد درباره چیزی که نداره حرف نزنه.من نه مرد داشتم نه ت... فقط درد داشتم پس  چیزی نگفتم فقط لبخند زدم. دلم نمیخواست لبخند بزنم دلم گریه میخواست دلم میخواست وقتی اومدم بیرون برم پیش یه دوست سرمو بزارم رو شونه هاش گریه کنم دردام بریزه بیرون 
اومدم بیرون اما هیچ دوستی انتظارمو نمیکشید هیچ کس نبود هنوز خیام خلوت بود تاریک بود تنها کسی که بهم جواب داد حمید بود مثل همیشه مثل همیشه که تو سختی های من به شیوه خودش هست حتی از اون سر دنیا. بهم زنگ زد ولی شونه هاش نداد گریه کنم سرم داد زد دعوام کرد بد بیراه گفت.
....................... به دلایل شخصی پاک شد




امشب میخوام تا صبح با این  سر کنم .....

احسان خواجه امیری









لعنت به تموم این سه روز تعطیلی ها

دوشنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۹۰

اینجا


هیچ کوچه ای به نام هیچ زنی نیست
و هیچ خیابانی …
بن بست ها اما فقط زنها را می شناسد انگار
در سرزمین من
سهم زنها از رودخانه ها تنها پل هایی است که پشت سر آدمها خراب شده اند
... ... ... ...اینجا نام هیچ بیمارستانی
مریم نیست....
تخت های زایشگاهها اما
پر از مریم های درد کشیده ای است
که هیچ یک ، مسیح را
آبستن نیستند...... !!!!
                                ((?))

پنجشنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۹۰

دور خیلی دور


گاهی باید فاصله گرفت تا بهتر دید . تا بهتر شنید .

تا عمق و عظمت را بهتر درک کرد . عمق یک احساس را .

عظمت یک دوست داشتن را . معنی واقعی دلتنگی و بیقراری را ...

کمی که دور می شوی ، تازه می فهمی معنی نداشتن و فقدان را.

دور که می شوی ،نبودنش ، بودنت را منزوی میکند . دور که می شوی

، پی می بری چقدر دوستش داری و تا بحال نفهمیده ای

.
دور که می شوی ، بی تابی که می کنی ، بی خوابی که می کشی ،

تازه از دلت می پرسی « نکند عاشق شده ای ؟؟؟