و من پنداشتم او مرا خواهد برد ، به همان کوچه رنگین شده از تابستان
به همان خانه بی رنگ و ریا,,وهمان لحظه که بی تاب شوم,او مرا خواهد برد
به همان سادگی رفتن باد
او مرا برد. . .
ولی برد از یاد....
به همان خانه بی رنگ و ریا,,وهمان لحظه که بی تاب شوم,او مرا خواهد برد
به همان سادگی رفتن باد
او مرا برد. . .
ولی برد از یاد....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر